قصه ی عشق

قصه ی عشق یعنی من و تو ما شدن...یعنی تا ابد کنار هم بودن و عاشقانه زیستن...یعنی با همه ی وجود عشق ورزیدن...یعنی من و تو با هم..

قصه ی عشق

قصه ی عشق یعنی من و تو ما شدن...یعنی تا ابد کنار هم بودن و عاشقانه زیستن...یعنی با همه ی وجود عشق ورزیدن...یعنی من و تو با هم..

کاش....

سلام عزیز دلم..فرهادم..مجنونم..الهی شیرینت..لیلیت قربونت بره..

فدات بشم..گلی ی من؟فکر می کنی برای من رفتن به این سفر آسونه؟

 فکر می کنی من چه حسی دارم؟فدات بشم..یه زمانی اسم دبی که

 میومد کلی خوشحال می شدم ولی حالا؟...نمی گم خوشحال نشدم..چرا

شدم ولی نه مثل گذشته..فقط خوشحالم که دادشی رو می بینم..زنش

رو می بینم..و بیشترین چیزی که سر ذوقم میاره خرید کردن واسه

 عزیزمه..واسه حسینم..الهی قربونش برم...ولی نه..گاهی این هم

خوشحالم نمی کنه.. چون دلم میخواد خودش هم باشه کنارم..

با هم خرید کنیم..با هم انتخاب کنیم..این مدت که با هم بودیم

هر وقت فکر دبی می اوفتادم بر این باور بودم که هر وقت

 بخوام برم دبی با هم میریم..ولی هیچ وقت فکر نکردم که یک مرتبه

 جور بشه و من با مامان بخوام برام..هر چند که سفری کوتاه..البته

در نظر تقویم...چون در نظر من یک قرن طول می کشه..دور شدن از گلم.....

برای اینکه راحت سفر کنم چند چیز میخوام..وگرنه که....

اول اینکه گلم مواظب خودش باشه..یعنی خوب سحری و افطاری بخوره..

مواظب آب و هوا باشه مبادا خدایی نکرده زبونم لال مریض بشه...

دوم اینکه بازم قول بده مواظب خودش باشه...غصه ی دوری رو نخوره...

سر کلاس حواسش به من نباشه و خوب به حرف های استاد گوش بده..

سر کار هم حواسش به کارش باشه...سوم اینکه بازم مواظب خودش

باشه...که شامل  هردوگزینه ی اول و دوم میشه...

و چهارم اینکه برام دعا کنه سالم برم و سالم بیام..چون کلی آرزو واسه

خودم و عزیزم دارم...دلم میخواد انشالله برگردم و ببینم خانواده ی

 حسینم بالاخره موافقت کردن..و خیلی زود ما ازدواج کنیم...دلم میخواد کنار

گلم بودن رو تجربه کنم...راحت دستاش رو بگیرم..بتونم به چشماش نگاه

 کنم و توش غرق بشم..اگه از گرمای نگاهش داغ شدم شرمم رو ببرم

تو آغوشش و خودم رو تو بغلش قایم کنم تا نبینه چطور صورتم گل انداخته..

دلم میخواد بدون نگران بودن برای از دست دادن زمان تا هر وقت دلم

خواست و عزیزم خسته نشد تو دلش بشینم..دست هاش رو تو

 دستم بگیرم..ببوسمشون..بزارم رو گونه های یخ کردم تا گرمشون

کنه...اونقدر آرزو دارم که اینها کوچیک ترینشونه و کمترین..الهی فدات بشم..

اونوقت بعضی ها می گن مبادا من برم اون طرف و.....کی میتونه جای

 حسینم رو برام بگیره؟ کی میتونه جز تو دل من رو آروم کنه؟

کی جز تو میتونه من رو دوست داشته باشه...و من میتونم جز

 تو کی رو دوست داشته باشم؟..میدونم شوخی کردی عزیزم..

میدونم که خودت بهتر از هر کس دیگه ی میدونی و باور داری

که تا چه حد دوستت دارم و فقط هم تو رو دوستت دارم..

فدای وجودت بشم..فدای عزیزم بشم..فقط قول بده مواظب

 خودت باشی...حسین من رو اذیت نکنی...دورت بگردم...منم مواظب

 خودم هستم...بشرطی که....خوب گل نازم...از دیروز به امروز..از امروز تا فردا..

 و از فردا تا همیشه به خدا می سپارمت...در پناه حق..یا علی...

دوستت دارم عزیزم

نظرات 2 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 1 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:01 ق.ظ

سلام عزیزم
سلام شیرینم
سلام نازنینم
سلام لیلی قصه عشقم.
فدات شم الهی.
قربونت برم من قول می دم بیشتر از قبل مواظب خودم باشم به شرطی که تو هم قول بدی خیلی خیلی مواظب خودت باشی و قول بدی بهت خوش بگذره و قول بدی که هیچ وقت ناراحت نشی و قول بدی که گریه تعطیل و یادت باشه که اگه گریت گرفت چی بهت گفتم پس اصلا حق گریه کردن نداری.
سرکار خانم محترم من به هیچ وجه به شما اجازه نمی دهم که در این صفر حتی قطره ای اشک از چشمان قشنگتان جاری شود. متوجه شدید؟
ها ها ها ها؟؟؟؟؟
الهی قربونت برم.
عزیز دلم خیلی خیلی دوستت دارم و دعا می کنم که سفر خوب و مبارکی داشته باشی و هر چه زودتر برای همیشه بیایی پیش خودم.
فدات شم عزیزم. خدا پشت و پناهت باشه و در این سفر در همه لحظات عمرت مواظبت و نگهدارت باشه.
دوستت دارم شیرینم.

حسین پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:46 ق.ظ

سلام عزیزم
قربونت برم نمی خوام فعلا چیزی بنویسم که وقتتو بگیره و ...
پس یادت باشه که خیلی خیلی دوستت دارم.
یادت باشه بهم قول دادی که مواظب عاطفه جون من باشی.
یادت باشه که به من قول دادی که...
گل قشنگم. منم توی هواپیما پیشتم پس...
فدات شم الهی.
خیلی دوستت دارم.
سفرت به خیر عزیزم. خوش بگذره.
قربونت برم.
واست حتما خواهم نوشت ولی حالا نمی خوام وقتت را بگیرم.
دوستت دارم عزیزم
دوستت دارم.
دوستت دارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد